É a temporada de dar e fazer presentes. O primeiro presente que tenho feito é um bathbomb de Lush para meu namorado. Eu intento fazer presentes que são utiles e/ou são muito especiais. Para este

اخرین باری که حرکت کردم دو سال پیش بود. مجبور بودم به شهر بزرگ حرکت کنم. خیلی سخت و آسیب زا بود چونکه خیلی سریح بود و واقعا نمی خواستم انجام بدهم دادم و من آمده نبودم. به اضافه ، من از این کار متنفر

Acho que o cambio mais grande da minha vida foi quando fui da minha casa pela primeira vez depois de graduar de ensino médio. Eu nunca saí da casa antes de ir a universidade. Antes do cambio, não

یک اصطلاح وجود دارد که این می گوید: در زندگی تغییر تنها ثابت است. من فکر می کنم که واقعی است. اولین تغییری که یادم می آید این است که مدرسه ایم را ترک کردم. خیلی غمگین بودم که باید دوست هایم را ترک

من دو یوتیوبر فرانسوی ها را فالو می کنم. به تازگی آنها شرکت جدید را ساخت کرده اند. این شرکت ها جدا هستند اما هر دوی آنها چایی ماتچا می فروشند. من فرانسوی هستم اما در فرانسه زندگی نمی کنم. کشوری کجا

Gosto de beber bebidas alcólicas quando saio com os meus amigos ou com meu namorado. Minha bebida alcolica favorita é o cidre. Eu posso beber cidre de qualquer fruta mas meu sabor favorito é goiaba.

وقتی بچه بودم و با خانواده ام به رستوران رفتیم، ما هیچوقت نوشیدنی سفارش ندادیم. فقط می توانستیم آب سفارش دادیم. اما الان، وقتی با دوست پسرم به رستوران می روم، او تقریبا همیشه یک نوشیدنی مثل Coke

Minha bebida quente favorita do café da manhã é o café. Eu tomo café com um pouco de leite e as veces coloco açúcar mascavo ou mel. Para fazer o café, calento a agua, e espero que esteja listo antes

دوست پسر و من می خواهیم به آپارتمان نو حرکت کنیم. من یک آپارتمان با حداقل یک اتاق خواب و حداقل توی طبقه دوم وجود داشته باشه پیدا کنم. دوست پسر من یک آپارتمان با گاراژ می خواهد به دلیل اینکه او یک

Esta semana, meu namorado e eu vamos ver apartamentos na cidade porque queremos mudá-nos num apartamento juntos. Na cidade onde moramos é muito cara normalmente, mas quando estava olhando

Hoje fui a um de meus terceiro espaços. Um terceiro espaço é um lugar onde pode existir/ou ter um sentimento de comunidade ou pertencimento. Um terceiro espaço clássico e a biblioteca e para mim, sim

Hoje estou no meu quarto e estou me preparando para sair com a minha colega. Ela trabalha direitamente com mim. Gosto muito do jeito de que trabalha. Eu sou fonoaudióloga e ela é uma terapeuta

در آمریکا، دستر سی به غذای سالم و ارزان می تواند خیلی سخت باشد. برای بودن از سالم از ممکن است، سعی می کنم فقط غذای طبیعی مپل سبزیجات و میوه بخرم. اگر می خواهم غذای شیرین یا فراوری شده بخرم، سعی می

امروز تعطیل است. کار در شرکتم ندارم و زیاد کار ها برای روز برنامه ریزی کردم. می خواستم تنیس بازی کنم. و سه تا توپ جدید را خریدم. به یک پارک پیاده روی می روم و با دیوار تمرین می کنم چونکه یک دوستی که

Estou no jardim da meia-irmã de meu namorado para a festa de Baby Shower. A sua meia irmã está gravida e quer uma festa. Na festa há muita comida deliciosa. Eu vejo comida doce e salgada. Gosto mais

در این داستان، ماتیلدا یک نفری با شخصیت های مختلف هست. او شخصیت خوب و بدی دارد. اما، در این داستان، بیشتر از شخصیتش بد که خوب هستند. بعضی از شخصیت او مادی و تاامنی به شمار می رود. همیشه می خواهد

Amanhã quero sair lá fora e fazer exercício. Quero ir ao parque e jogar um esporte que se chama "pickle ball". O "pickle ball" é como o tênis mas a raquete é mais pequena e a bola é mais dura e tem

وقتی نو جوان بودم، حدود ۱۵ -۱۶ سال، زبان کره ای یاد گرفتم. همه چیز از کره خیلی دوست داشتم و می خواستم تنها از موزیقی کره ای و سریال کره ای بفهمم. می توانستم کتاب بخوانم، متن بنویسم، گوش بدهم، و کمی

Este fim de semana vou ver a meu namorado. Nós vamos ir a um museu a ver obras de arte que você pode tocar. Depois, vamos ir a comer em um restaurante muito bonito. Este restaurante tem un bar no

این داستان درباره ی یک زنی که راجع به فکری هایش دیگران همیشه فکر می کند. یک روز، این زن به مهمونی دعوت می شود و اول نمی خواهد برود چونکه فقط پیراهن زشت و فقیر دارد و همه از دوست هایش صروتمند هستند و