امروز تعطیل است. کار در شرکتم ندارم و زیاد کار ها برای روز برنامه ریزی کردم. می خواستم تنیس بازی کنم. و سه تا توپ جدید را خریدم. به یک پارک پیاده روی می روم و با دیوار تمرین می کنم چونکه یک دوستی که می تواند با من تنیس بازی کند ندارم. بعد از ورزش کردن، درس زبان می خوانم. امیدوارم انگیزه داشته باشم چونکه بهضی وقت ها خیلی تنبل هستم. همیشه می خواهم بیشتر یاد بگیرم یا بهتر صحبت کردن یا کتاب خواندن باشم اما من خودم بدترین دشمن من هستم. بعد از درس خواندن، من به گربه هایی که توی باغم زندگی می کنند کمک می کنم. توی یک جعبه آنها را می گدارم و به پناه برای حیوانات می آورم. برای آنها مفید است چونکه می ترسم که مریض بشوند. مجبور هستم امروز این کار را کنم چونکه روز های دیگر وقت ندارم.
Headline image by jordachelr on Unsplash
1