۵ سال پیش، من میخواستم زبان پرتغالی را یاد بگیرم و فکر می کردم که یکی از بهترین روش ها بزای پیشرفت کردن این محرت دیدن ویدئو های زیادی بود. در نتیجه، من یک ویدئو یوتیوب «تد تلک» را تماشا کردم. اسمش در ذهنم ضبط شده است. اسمش بود «عشق چیست؟». من کنجکاو بودم و امتحان کردم تمام این سخنان را بفهمم.به یادم می اید که در پایان این سخنان، من گریه می گرفتم. بعد از این لحظه، من قدرت کلمت فهمیدم. امروز می خواهم به شما دستور های العمل برای موفق به ایجاد کردن یک سخنان خوبی شدن را آشکار کنم.

ااولین و مهمترین هدف یک سخان فرستادن یک ایده و یک پایم است.شما باید یک ایده ی اصلی را انتخاب کنید و همه بخش سخان شما باید با این ایده یک اتصال داشته باشد.امروزه، بسیاری از مردم نمی توانند برای مدت طولانی تمرکز داشته باشند پس نگاه داشتن یک اتصال بین بخش های سخنان شما مهم است.

ما باید بفهمیم چرا مردم آماده هستند، به جای خواندن یک مطن، به شما گوش بدند.در واقع، شما باید یک اتصال با مردم هم ایجاد کنید. شما باید بعضی وقت ها به جهت چشمهاشن نگاه گنید.شما باید بعضی وقت ها لبخند بزنید. شما می توانید استرس را داشته باشید.در این مورد، شما می توانید در مورد استرس شما صدق باشید و یک شوخی بگوید. این نوع تکنیک ها اجازه می دهد با مخاطبانی نزدیک تر باشید و انها بیشتر همایت شما کنند. به عنوان مثال، چند سال های پیش، من باید برای یک عجتماع افریقای کارآفرینان در فراسه یک سخنان کنم. من استرس داشتم چن در مقابل من ۱۵۰ کارآفرینان نشاسته شدند. به علاوه، من اهل افریقا نیستم، در این کنفرانس تنهای پوست سفید و جوان ترین مرد بودم. وقتی شروع کردم صحبت کنم، می توانستم متوجه شوم که صدایم می لرزد. بعد از ۵ ثنیه، من به مخاطبانی یک شوخی گفتم مانند «من تصور می کنم که شما باید فکر کنید «این کوتاه پوست سفید فرانسه چه می تواند بهمان بگوید؟»» و همه مردم خندیدند.بعد از این لحظه، یک اتصال بین من و مخاطبانی ایجاد شد، استرس من کم تر شد و مخاطبانی ادامه بود توجه اش را بهم بدهد.

به نظرم، وقتی شما یک داستان بگوید خیلی مهم است که این داستن واقعی باشد. مردم می توانند تشخیص دهند وقتی کسی یک داستان واقعی می گوید.حتی بهتر باشد وقتی این داستان ها داستان های خود شما هستند. شما باید بخش های مهم سخنان شما تاکید کنید و با با دقت توضیع بدید تا مردم را بتوانند ازش معنا بگیرند.

به طور کلی، دو روش برای تهیه کردن یک سخنان وجود دارند.بعضی مردم دوست دارند همه کلمات را یاد بگیرند. دیگران آنها ترجیح می دهند نکات اصلی را به خاطر بسپارند. اولین گزینه اجازه می دهد احساس راحتی کند ولی وقت طولنی می کشد. به علاوه، بعضی مردم استرس زیادی دارند و نمی توانند صحبت کنند وقتی کلمت به ذهنشان نمی ایند. من گزینه دوم را ترجیح میدم چون وقت کم تر را نیاز داریم تا اماده باشیم و در همزمان می توانم خلاقتر باشم.من هم فکر می کنم که وقتی مردم تمام سخنان شان را یاد می گیرند وقتی صحبت می کنند می توانند فرضیه ظاهر شوند.

کریس اندرسن تاکید می کنند که تهیه کردن یک سخنان بسیار مهم است. او مشورت می کنند که شما باید در مقابل با کسی که در مورد مضو شما اشنا نمیشود سخنان شما اراه بدید. این چیز اجازه میدهد بازخورد دریافت کند و در اینده نکات را بهتر توضیح کند. او استدلال می کند که تصویر و ویدئو ها باید استفاده برقرار گرفته شدند فقط برای نشان دادن یک چیز که نمی تواند توسط کلمت توضیح شده باشد.