- خيلى سختى كشيدى، ها؟
- خيلى. خيلى سختى كشيدم تا كار پيدا كردم.
- حالا چى شد برگشتى خونه؟
- تو نمى دونى؟
- يه چيزايى حدس مى زنم ولى دوست دارم خودت بگى.
- دندون. اين دندون پدر منو در آورد.
- يعنى واقعا فقط براى اين دندون اومدى خونه؟
- حالا فقط دندون كه نبود. مادرم، دلم براى تو، براى بچگیام تنگ شده بود.
********
حدس بزن چى شده.
دندونم درد مى كنه.
پدرم رو درآوردن
پدرم در آمد تا كار پيدا كردم.
1
گفتگوی پسر و مادرش
خيلى ممنون!